تاریخ : پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ 19 رمضان 1445 Thursday, 28 March , 2024
4

نقش معلم در ارتقا سطح علمی، فرهنگی اجتماعی دانش آموز

  • کد خبر : 6756
  • ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۹:۵۳
نقش معلم در ارتقا سطح علمی، فرهنگی اجتماعی دانش آموز
معلم بیشترین و سنگین ترین مسئولیت ها را در حوزه فرهنگ به عهده دارد و پس از والدین سرمشق همه جانبه کودکان و نوجوانان و جوانان هستند

سه سال است که با نزدیک شدن به روز ۱۲ اردیبهشت از طرف روابط عمومی آموزش و پرورش استان لرستان ، مسابقه ای به نام خ مثل خبرنگار برگزار می شود ؛ امسال این مسابقه با سوال چگونگی نقش معلم در ارتقا سطح علمی، فرهنگی اجتماعی و همچنین هدایت و راهبری جامعه به سوی رستگاری رخ نمایان کرده است .ابتدا مطلبی در مورد نقش معلمان و سپس خاطره ای از دوران تحصیلم را بازگو می کنم .

معلم نامی آشنا در بین جوامع دنیاست که باری از تعلیم و تعلم را با خود به همراه دارد .در اسلام و قرآن, انسان گرامى ترین موجودى است که تمامى هستى به خاطر رشد و تکامل او آفریده شده است .

خداوند افرادی را از میان مردم برانگیخت و وظیفه تعلیم و تعلم را بر دوششان گذاشت ، تا راهنمای مردم برای رستگاری باشند. این وظیفه را پیامبران از آدم تا خاتم انجام داده اند و با بعثت پیامبر اعظم تکمیل شدوبعثت آغاز سرازیر شدن نعمت ها برای بشریت بود و وجود پیامبر الهی بزرگترین موهبتی که بشریت به خود دیده است.

پیامبران ،هر کدام معلمان زمان خود بوده اند که مردم را در همه ی زمینه ها ارشاد می کردند . شاید یکی از زیباترین وصف‌ها در خصوص معلم این است  که ، معلم در قرآن به عنوان جلوه‌ای از قدرت لایزال الهی برشمرده شده و از آن نه به عنوان یک شغل و حرفه، بلکه به عنوان ذوق و هنر یاد شده است.

تعلیم و تربیت را از شئون الهی نامیده‌اند و خداوند این موهبت را قبل از هرکس به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی داشته است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند، و این نشان از اهمیت و شان والای معلم دارد.امام خمینی(ره) نقش معلم در جامعه را نقش انبیا و انبیا را معلم بشریت دانسته و مقام معظم رهبری تاکید دارد که با دست توانای معلم چشم‌انداز آینده کشور ترسیم می‌ شود  و در کلام شهید مطهری معلم کسی است که باید نیروی فکری متعلم را پرورش دهد و او را به سوی استقلال رهنمون و ابتکار او را زنده کند.

آموزش و پرورش یک جامعه مظهر فرهنگ آن جامعه ؛ و یکی‌ از مهم‌ترین‌ آرمان‌های‌ جامعه‌، تربیت‌ فرهنگی‌ و اجتماعی‌ و پرورش اخلاقی دانش‌آموزان‌ است‌.آموزش و پرورش که در بطن خود معلمان ومربیان را دارد وظیفه دارد که کودک را فردی شایسته اول برای خودش ، و بعد برای جامعه تربیت کند ؛ معلمى, شغل انبیاست و معلم کسى است که مى کوشد با آموزش و پرورش زمینه رشد فرد و اجتماع را فراهم سازد.نظام آموزشی هر کشوری به دست معلمان آن کشور شکل گرفته و سامان می‌یابد. در این میان هر اندازه سطح دانش، توانایی، مهارت، تخصص و تعلق سازمانی آنان بالاتر باشد، آن نظام موفق‌تر، پویاتر و موثرتر خواهد بود.

معلم بایدجایگاه شغلى و رسالت اصلى خود و استعدادها و توان روحى و معنوى خویش را بشناسد تا بتواند نقش خلیفه الهى خود در هستى را انجام دهد . معلمى که خود را نشناخته و از نقش خویش در هستى و اجتماع غافل است, نمى تواند نیروهاى آگاه و مفیدى را تربیت کند.معلم به عنوان الگوباید ثبات شخصیت داشته و بداند دنیای امروزی چه مواردی را از دانش آموزان می خواهد، تا بتواند در دانش آموزان واکنش های مثبت و سازنده و یا واکنش های منفی ایجاد کند.

معلم بیشترین و سنگین ترین مسئولیت ها را در حوزه فرهنگ به عهده دارد و پس از والدین سرمشق همه جانبه کودکان و نوجوانان و جوانان هستند؛ که می تواند در مبحث فرهنگی ، دینی ، اجتماعی ، اخلاقی و علمی شاگردانش متاثر باشد . از میان تمامی ویژگی‌های بارز یک معلم، نقش الگویی او همیشه بارزتر و برجسته‌تر بوده است؛ یک معلم خوب شاگردانش را از سرچشمه زلال علم و معرفت خود سیراب می‌کند و می‌تواند نمونه‌ای از اخلاق، رفتار، اخلاص، حرکت و پویایی برای آنان باشد و با این رفتار می‌تواند پیوند عمیقی با وظیفه آموزشی خود ایجاد کند.

معلم باید بسیار هشیار و بیدار آموزش ناخودآگاهانه را در دانش آموزان خود ایجاد کند و کوشش کند که از نتایج چنان تأثیرهایی ، در ایجاد شخصیت دانش آموزان آگاه باشد .اندیشه و دانش یک معلم موجب بیداری نسل‌ها می‌شود ؛ تماس نزدیک معلم با دانش آموزان و نفوذی که بر آنها دارد نقش مهمی در سلامت فکری و روانی آنها ایفا می کند. این تأثیر و نفوذ رفتار معلم در دانش آموز ممکن است به طور مستقیم و یا غیرمستقیم صورت پذیرد و به صورت های گوناگون مانند تقلید، الگوسازی و گاهی اوقات همانندسازی بروز کند.

در آخر اینکه معلمان قدر خود را بداند و متوجه شود که چقدر وجودش در سرنوشت ملت موثر است ؛ و هم مسئولین رفاهیات معلمان را مد نظر بگیرند که معلمان انسان سازان بزرگی هستند .

  • پایان خوش عهد نامه قناعتی

مهر ماه سال۷۶بود.  مدارس سال تحصیلی را آغاز کرده بودند .سال دوم دبیرستان بودیم و پر از انرژی و شیطنت و غرور .یک هفته ای از آمدنمان به مدرسه می گذشت و تازه برنامه کلاسی سرو سامان گرفته بود ؛ طبق روال دوستانه زنگ تفریحمان را پشت حیاط خلوت مدرسه میگذراندیم . آنجا سفره ای از جنس مهربانی را پهن و به گپ و گفت می پرداختیم.آن روز دوشنبه بود و اصلا متوجه زنگ کلاس نشدیم تا اینکه خانم اراکی ناظم مدرسمان آمد و گفت : “خوشم باشه معلما سر کلاسن و شما هنوز دارین حرف می زنید”. نگاهی به هم انداختیم و سریع بلند شدیم و گفتیم صدای زنگ را نشنیده ایم .

 خانم اراکی گفت:  “بله چون برق رفته خوبه حداقل من پاتوقتون رو بلدم “.

با یه اجازه از خانم اراکی به سمت کلاسها دویدیم .پله ها رو دو تا دوتا بالا رفتیم ؛ که یه خانم کوچولو جلو راهم دم در کلاس ایستاده بود ، صدا زدم خانم کوچولو، کنارلطفا ،بازم مدرسم دیر شد . خانم کوچولو، برگشت  نگاهی به من انداخت ومن نگاهی به خانم کوچولو ؛ اما انگار زیاد هم کوچولو نبود ؛ سلام کردم ، جوابم رو داد و گفت : دوم Aهستی ؟؟

گفتم بله ، شما !!

گفت : من معلم زمین شناسیم .(ناگفته نماند که در زمان ما لباس فرم نبود که دانش آموز و معلم را از روی لباس تشخیص دهیم )

کمی خودم رو محکم گرفتم و گفتم : بفرمائید ماهم الان زمین داریم ، بفرمائید .

گفت :خوب حالا که مال این کلاسی برو داخل ، گفتم بی ادبی خانم شما بفرمائید.

گفت : اسمت چیه ؟

گفتم : فیضی

خیلی جدی گفت : فیضی برم داخل، حق نداری بیایی داخل کلاس.

تعجب کردم و پرسیدم چرا؟

با همان قاطعیت گفت : قانون منه ؛حالا میری یا برم .

با عجله گفتم بی ادبیه ولی میرم .

خلاصه خانم کوچولو وارد کلاس شد وبعد از آرامش کلاس،  خودش رو خانم قناعتی معرفی کرد ، وشروع کرد به سخن گفتن که :

دوستان برای من نظم در کلاس از خود کتاب مهمتره . شما دخترید و باید منظم و مرتب باشید .من چند تا قانون دارم و دوست دارم همه ی شما به قوانین من احترام بگذارید .

اول اینکه وقتی وارد کلاس من می شوید از همه انتظار نظم دارم و دوست دارم همه را آراسته ببینم .

دوم اینکه هیچ کس حق نداره بعد من وارد کلاس شود چون اگر بعد من بیاید باید حتما تعهد نامه از دفتر مدرسه داشته باشید.

سوم اینکه درسی که میدهم ، اگر متوجه نشدید تا چهل بار بپرسید برایتان توضیح می دهم اما روز پرسش بلد نباشید دلخور خواهم شد .

چهارم اینکه هر روز پرسش می شود ار تک تک شما ها ، پس انتظار دارم در درس زمین شناسی دقت لازم را داشته باشید .

پنجم اینکه روز پرسش ،می بایستی کتابها داخل کشو و دستها رو میز باشد تا کسی یواشکی لای کتاب را باز نکند.

قوانین گفته شد و عهد نامه ای بین دانش آموزان و خانم قناعتی بسته شد .

خیلی ها خوشحال ، خیلی ها ناراحت و آن را عهد نامه ایی ننگین می دانستند و کسی هم جرات مخالفت نداشت . از این تنبیه بدتر چیزی نداشتیم

روزهای سال از پی هم می گذشتند و ما فردای روزی که درس زمین شناسی داشتیم ؛ از تمام تعلقات دنیوی دست می کشیدیم وخودمان را غرق زمین می کردیم .  چقدر از زنگ زمین شناسی بدم می آمد همیشه غر می زدیم  که معلم قحطی بود این شد معلم ما ،هر روز پرسش ، پرسش … وخانم معلم از ۲۸ دانش آموزی که توی کلاس بود سوال می پرسید .

خانم قناعتی یکی از سخت گیرترین معلمهای دوران تحصیلم بود ، گاهی دعا می کردیم نیاد آنقدر فکرمان بچه گانه بود که دعا می کردیم، امروز بلائی سرش بیاد و یا اگر مثلا جلسه اولیا و مربیان تداخل پیدا می کرد با کلاس زمین شناسی آن وقت بود که پایکوبان با هم میخواندیم :

“بر طبل جانان بکوب ، پیروز و مردانه بکوب و …”

روز امتحانات پایان سال با اینکه فقط سر سری به کتاب نگاه می کردم و حوصله زمین شناسی و مطالب تکراریش رو نداشتم ؛ سر جلسه امتحان ، سریع جوابها رو می نوشتیم و فکر کنم تنها کتابی بود که امتحانش کمتر از نیم ساعت طول می کشید .و آخرسال هم نمره کمتر از ۱۸نداشتیم .باید اعتراف کرد، کلاس خانم قناعتی یکی از موفق ترین کلاسهای مدرسه ، و ناحیه و شاید استان بود .

سالها از آن ماجرا گذشت و ما چقدر نادان بودیم ، غر می زدیم در حالیکه قناعتی اول درس نظم و دقت را به ما داد ؛ یادمان داد که اگر در طول سال درس بخوانی نیازی به شب بیداری روز امتحان نداری ، یادمان داد کمی سختی پایان شیرینی به دنبال دارد و یادمان داد نابرده رنج گنج میسر نمی شود.

ما معلم سخت گیر را دوست نداشتیم اما نمی دانستیم همین سخت گیریها باعث رشد تحصیلی ما می شود.اگر تمام معلمان مثل قناعتی سخت گیر بودند ، تمام دانش آموزان ایران از نوابغ جهان به حساب می آمدند ؛ ای کاش تمام معلمان مثل قناعتی عمل می کردند.

 نظم و انضباط خانم قناعتی شد مشق زندگی من ، همان تاریخ برایم تکرار شد و من وبخاطر مشکلی که پسرم داشت به اندازه ۴تا معلم خصوصی بااو کار می کردم ؛ مشق های قناعتی رو دوباره نوشتم و همون سخت گیریهای قناعتی گونه رابرای تحصیل پسرم به کار بستم ؛همین نظم وانضباط و تابعیت از قوانین قناعتی باعث پیشرفت پسرم در درسها شد؛ پسری که به عنوان دانش آموز مرزی شناخته شد و قرار بود برای تحصیل به مدرسه استثنایی برود ، به لطف خدا و معلمان دلسوزو پشت کار خودم و پسرم وقوانین قناعتی ، به عنوان دانشجو ملی ، در رشته شیمی دانشگاه انقلاب اسلامی تهران پذیرفته شود .

عهد نامه قناعتی پایان خوشی داشت هم برای خودم و هم برای فرزندانم . جا دارد از تمام معلمان سرزمیَنم تشکر کنم و به خانم قناعتی ، سر تا پا نظم میگویم : “خانم قناعتی عزیزدر ابتدا عهدنامه هایت برایمان ننگین بود ولی خوشحالم که پایانی شیرین در بر داشت ؛ هرکجا هستی برایت آرزوی توفیق و سر بلندی می کنم ؛و ای کاش می شد یکبار دیگر شما را در آغوش کشیده و بابت تمام سخت گیریهایت بر دستانت بوس زنم .حال که نمی یابمت از همین جا می گویم :

                                 “روزت مبارک خانم کوچولو سخت گیر و پرتلاش “

نویسنده و خبرنگار : اقدس فیضی

Visits: 26

لینک کوتاه : https://henasehnews.ir/?p=6756

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.